حمله جن ها به خانه زن همسایه که باردار بود!

ساخت وبلاگ
زن 32 ساله در روز زایمان زه همسایه با صحنه عجیبی مواجه شده بود که باورش سخت بود. زن ۳۲ساله در سومین بارداری اش خیلی سنگین شده و حال و روزش به هم ریخته بود. گاهی فکر می کرد به پایان زندگی نزدیک شده، شوهرش را صدا می زد و وصیت می کرد که بعد از مرگش چکار کنند. گاهی نیز ویارش به غذا و میوه ای خاص می افتاد و بعد از آن که شوهرش با موتورسیکلت گوجه ای رنگ می رفت و خوراکی مورد نظر را می خرید او نمی توانست چیزی بخورد و بدو بیراه می گفت. بالاخره ۹ ماه انتظار به سر آمد. ساعت ۱۰صبح یک روز گرم تابستانی درد زایمان به سراغ انیس خانم آمد. گوشی را برداشت هرچه به مغازه شوهرش زنگ زد کسی جوابگو نبود. از پسربزرگش سعید خواست برود و زن همسایه را خبر کند. زن همسایه هم آمد. زهرا خانم دستپاچه شده بود. او دوان دوان خودش را تا مغازه شوهرش که سر کوچه بود رساند تا با ماشین انیس خانم را به بیمارستان برسانند. اما از شانس بد، مغازه شوهرش بسته بود. زهرا خانم می گفت: یعنی ممکن است شوهرم کجا رفته باشد، او که بدون اطلاع من مغازه را تعطیل نمی کرد. زن همسایه دوان دوان برگشت و به سراغ انیس خانم رفت. حالش اصلا خوب نبود. ... ما ما سایت...
ما را در سایت ما ما سایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان mamasite بازدید : 156 تاريخ : دوشنبه 6 آذر 1396 ساعت: 8:11